لباس زمستانی
پسر کوچولوی مامانی دوست دارم یه عالمهههه ...
علی (دختر با حجاب و بی حجاب)
دیروز تصمیم گرفتم ببینم اگه علی دختر میشد چه شکلی میشد یک دفعه روسری گذاشتم سرش یک دفعه با سنجاق سر موهاشو بستم این شکلی شدی مامانی ...
پسر خوابالووووی من
قند عسل مامان، وقتی که خسته ای یا خوابت میاد شروع به آواز خواندن میکنی تا می خوابی البته عمه هات عادتت دادند که روی پا و با تکان پا بخوابی اما بیشتر اوقات میزارمت تو تختت اینقدر با عروسکات حرف میزنی و براشون آواز می خونی تا خوابت میبره زمانیکه کوچولوتر بودی یعنی قبل از دو ماهگیت شبها تا ساعت ٢ نمی خوابیدی و باباجون شما رو روی شونه اش میگذاشت تا بخوابی وقتی خوابت میبرد به محض اینکه میگذاشتت تو تخت میدید چشمات عین ستاره های آسمون می درخشه هههههههه علی در یک روزگی علی در ٣ روزگی علی در پنج روزگی علی در ٧ روزگی علی در ٢٥ روزگی علی در یک ماهگی ...
عاشق آب و حمام هستی
قند عسل مامان، خیلی عاشق حمام و آب بازی هستی وقتی می برمت حمام و آب رو تنت می ریزم خیلی ذوق می کنی تازگیها با گرفتن دستهایت به دور وان می تونی تو وان بشینی و از آب بازی لذت ببری کوچولوی دوست داشتنی مامان عاشقتم بعد ار حمام داغ ...
کثیف کاری در هنگام غذا خوردن
علی کوچولوی مامانی یک هفته قبل از اینکه 6 ماهت تموم بشه من تصمیم گرفتم به شما غذا بدم البته با نظر پزشکت اما شما هیچ علاقه ای به خوردن غذا نداری و همش دوست داری شیر بخوری وقتی هم به زور بهت غذا میدم بالا میاری و هنگام خوردن غذا اینقدر کثیف کاری می کنی که ..... ...
هندونه خوردن گنجیشک خونه ما (علی)
کوچولوی مامانی تازگیها دوست داری همه چیزها رو با دهنت تست کنی و هر چیزی که دم دستت باشه اول تو دهنت می کنی اما من سعی می کنم بیشتر بهت مواد خوراکی بدم تا باهاشون آشنا بشی و طعم آنها برایت لذت بخش باشه یک روز که به همراه خانواده داشتیم هندونه می خوردیم تو هم چون رنگ هندونه قرمزه به سمت هندونه یورش بردی و دو دستی گرفتی تا بخوری خیلی لحظه جالبی بود ...
فندق با تلفن حرف میزند
کوچولوی مامانی خیلی علاقه به تلفن داری و همش به سمت تلفن میری منم در یک فرصت مناسب از شما عکس گرفتم تا یادگاری واست بمونه نمی دونم کی بهت شماره داده که اینقدر میری پای تلفن ...
علی و لباس بچگیهای مامانش
یک روز قبل از اینکه ازدواج کنم مامان پروین از تو کمد لباسها یک لباس آبی بچه گانه در آورد و گفت این مال خودته و من نگهش داشتم امیدوارم روزی تن نینیت ببینم حالا اون روز رسیده و من لباس خودمو تن علی کوچولو کردم علی کوچولوی مامان مامان علی کوچولو در 26 سال پیش ...
علی و ماشینش
علی کوچولوی مامانی وقتی سوار روروئکت میشی چنان ژست می گیری و ذوق می کنی که انگار سوار بنز آخرین مدل شدی خیلی خیلی روروئکت رو دوست داری و باهاش کل خونه رو طی می کنی ...